همیشه‌ی متروک

زندگی‌ام هرگز چیزی به‌جز واژه‌ها نبوده است

مصیبت هوموساپینس‌هایی که ما باشیم

بدترین پیامدی که بیشتر خواندن برای من داشته این بوده که فهمیده‌ام هرچه بگویم، هرچه بنویسم، و اصلا به هر چیزی که فکر کنم، قبل‌تر از من، کسی دیگر بوده که همان یا مشابه‌اش را گفته، آن را نوشته و به آن فکر کرده. هر چیزی! مطلقا هر چیز. (حتا همین نوشته‌ای که الان در حال خواندن آن هستی! شک ندارم که کسانی پیش از من بارها و بارها به این نتیجه رسیده‌اند.)

با این همه دنیای درونی آدم‌ها منحصر به فرد است. (یا لااقل امیدوارم که این طور باشد!)

تنها کاری که می‌شود کرد به کار بردن تخیل است و بازی با کلمات و ساختن ترکیبات متنوع از آن‌ها و سرهم کردن جمله‌های جدید و داستان‌سازی‌هایی دیگر با شخصیت‌هایی دیگر و الخ.

مفهوممان اما همه‌اش کپی پیست است.

به عنوان مثال در نوشته‌های بورخس چند باری به این مضمون اشاره شده که: «چه بنویسم که پیش از من شاعران پارسی نسروده باشند؟»

برای خود من به کرات پیش آمده که جمله‌ای را نوشته‌ام و بعد شک کرده‌ام به این‌که آیا نوشته‌ی خودم بود یا توی فلان کتاب و از زبان بهمان نویسنده خوانده بودمش.

فکرش را که بکنی، کپی رایت در "مفهوم" خیلی وقت است که دیگر موضوعیتی ندارد.

شاید این یک جور مصیبت باشد که گریبان‌گیرِ ما هوموساپینس‌هایی شده که دویست هزار سال بعد از پا به جهان گذاشتن اولین هوموساپینس‌ها زندگی می‌کنیم. هرچه که باشد، به نظر من، تنها چیزی که در جریانِ این تکاملِ دویست هزار ساله برایمان مانده "تخیلمان" است.

 

ف. بنفشه
شنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۷

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی