اینستاگرام (۱)
(این متن و احتمالا متنهایی که در ادامه دربارهی اینستاگرام مینویسم پر از کلماتی است که اختصاص به این اپلیکیشن دارد و قطعا برای کسی که تجربهی استفاده از اینستاگرام را نداشته، غریب است.)
میخواهم برایتان از اینستاگرام بنویسم. به عنوان کسی که شش سال است اینستاگرام دارد، ششصد و پنجاه پست و خدا میداند چند صد استوری گذاشته است و چند صد مخاطب دارد. البته میتوانستم بیشتر از اینها مخاطب داشته باشم، اگر پیجم پابلیک بود یا همهی کسانی که ریکوئست میدادند را اکسپت میکردم، به علاوهی اینکه فالو آنفالو کردن برای به دست آودن فالوورِ بیشتر را هر کسی بلد است و خدا میداند که چند صد اپلیکیشن مختلف برای خرید فالوور و لایک و حتا کامنتهای فیک وجود دارد.
خلاصهی کلام این است که من این اپلیکیشن را "تمام" کردهام و اگر کسی باشد که شایستهی حرف زدن از معایبش باشد، آن فرد دقیقا خود من هستم.
اینستاگرام مثل یک سیاهچاله است. شما با پای خودتان واردش میشوید ولی خدا میداند که چطور باید از آن خارج شوید. اینستاگرام چیزی به شما اضافه نمیکند. اینستاگرام فقط از شما میگیرد. وقتتان را، بهترین ساعات عمرتان را، انرژیای که میتواند صرف هزاران هزار کار دیگر بشود. تنها چیزی که اینستاگرام به شما میدهد "توهم" است. توهم کسب دانش، توهم به دست آوردن اطلاعات، توهم مهم بودن، توهم مهم نبودن، توهم زشت بودن، توهم زیبا بودن، توهم آدمی که دارد کتاب میخواند، توهم کسی که دارد اطلاعات مفیدی منتشر میکند، توهم تأثیرگذار بودن و غیره و غیره.
تبِ "عدد" اینستاگرام را گرفته. تبِ فالوور بیشتر، لایک بیشتر، ویو ویدئوی بیشتر، پست بیشتر، استوری بیشتر، اطلاعات بیشتر. غافل از اینکه اطلاعات اینستاگرامی، تنها توهمی از اطلاعات اند. مفت نمیارزند.
چند پیشنهاد برای شما که اینستاگرام دارید:
اگر پیجهای کتابخوانی یا پیجهایی که جملات قصار نویسندهها را مینویسند یا شعر پست میکنند را فالو میکنید پیشنهادم برای شما این است که به جای اینکه روزی چند ده جملهی قصار از چند ده نویسندهی مختلف از چند ده کتاب مختلف بخوانید، یک کتاب دستتان بگیرید و از اول تا آخرش را خودتان، به تنهایی بخوانید.
اگر پیجهای روانشناسی یا خبری یا اقتصادی یا تاریخی یا زندگینامهنویسی را فالو میکنید و توهم دانستن به شما دست میدهد، پیشنهادم این است که گوگل کنید و اطلاعات کامل، یکدست و جامعتری به دست بیاورید. یا پادکست گوش کنید. یا کتاب بخوانید.
اگر کسی هستید که کپشن مینویسید و توهم نویسنده بودن به شما دست میدهد، پیشنهادم این است که بنشینید یک کتاب بنویسید یا حداقل وبلاگ بنویسید. درست است که وبلاگنویسی چندان مخاطبی ندارد اما همان اندک مخاطبش به همهی چند هزار فالوور اینستاگرامتان میارزد.
اگر کسی هستید که پیجهای علمی را فالو میکنید، پیشنهاد میدهم بروید کتابهای علمی بخوانید. اینستاگرام قرار نیست چیزی به علم شما اضافه کند یا بهتر بگویم، چیزی که ماندگار باشد به علمتان اضافه کند.
اگر کسی در اینستاگرام است که شما به زندگیاش حسادت میکنید، متأسفم، ولی باید بگویم شما تنها برشی از زندگی او را میبینید. دنیای واقعی، دنیای بدون فیلتر و بدون کراپِ واقعی با محیط ضالّهی اینستاگرام زمین تا آسمان توفیر دارد.
اگر کسی هستید که پستهایی میگذارد یا کپشنهایی مینویسد که گمان میکند در دیگران تأثیر مثبت دارد و میتواند چیزی به آنها اضافه کند توصیه میکنم به بخشی از اپلیکیشن بروید که چیزهایی را نشانتان میدهد که مخاطبانتان لایک میکنند و دو دقیقهای در آن بچرخید. قطعا از میزان تأثیرگذاریِ پستها و محتوایی که تولید کردهاید، یا گمان کردهاید که تولید کردهاید، آگاه خواهید شد.
اگر عکاسید، برایتان متأسفم، چون اپلیکیشنی که برای اشتراک عکس ساخته شده جایی است که با وجود اشتراک هر روزهی میلیونها عکس باز هم جای مناسبی برای دیدن عکسِ خوب نیست. در اینستاگرام عکسهای خوب و عکاسهای خوب بین حجمهی عکسهای به درد نخور و کاربرهای به درد نخور گم شدهاند. پیشنهادم برای شما این است که عکستان را آپلود کرده، سپس پا به فرار بگذارید.
اگر پیج دوستان، همکلاسیها، خانواده و فامیلتان را فالو میکنید که از حالشان باخبر شوید باید بگویم جای مناسبی را برای این کار انتخاب نکردهاید. کمترین کاری که میتوانید بکنید این است که تلفن را بردارید و به شخص مورد نظر زنگ بزنید احتمالا بیشتر از حالش خبردار خواهید شد. مگر اینکه هدفتان سرکشی در زندگیِ فرد مذکور باشد.
اگر کسی هستید که مخاطب پیجهای ویدئوهای به درد نخورِ یک دقیقهای با فونتِ درشتِ زرد یا سفید روی ویدئوها هستید، یا مخاطب عکسها و سلفیهای سلبریتیها هستید یا ویدئوی تسترهای غذا و پستهای پلنگهای اینستاگرامی را فالو میکنید و مخاطب چیزهایی هستید که احتمالا در اکسپلورتان نمایش داده میشود، تبریک میگویم، شما دقیقا در محیط مناسبی قرار دارید. همانجا بمانید.