همیشه‌ی متروک

زندگی‌ام هرگز چیزی به‌جز واژه‌ها نبوده است

سلام آقای دیوید فینچر

سلام آقای دیوید فینچر عزیز
آدم واقعا گاهی اوقات از اینکه انسان‌هایی مثل شما و استنلی کوبریک و آرنوفسکی و کریستوفر نولان و استیون اسپیلبرگ و باقی دوستان(!) هنوز در روزگار معاصر ما وجود دارند، لذت می‌برد. درواقع از معدود لحظاتی است که آدم به آدم بودنش افتخار می‌کند. هرچند کاری که شما می‌کنید به من و امثال من هیچ دخلی ندارد اما هرچه که نباشد ما همه چهل و شش کروموزومی‌هایی با توالی دی ان ای مشابه هستیم. به هر حال. بگذریم.
آقای فینچر من تقریبا هروقت هر کدام از فیلم‌های شما را دیدم بعدش از شدت چیزی که نمی‌دانم اسمش چیست سرم را در متکا فرو برده و جیغ کشیدم. چه آن فیلمِ مریضِ گان گرل و چه فایت کلاب یا بنجامین باتن و زودیاک و... حالا هم که این فیلم سون!
آقای فینچر من امشب فیلم Se7en شما را دیدم و از این آش شلم شوربایی که از مخلوط سینما و ادبیات درست کردید لذت بردم. آشی که ثمره‌اش خلق کاراکتری می‌شود مثل اون یارو سادیسته جان دوو. اینکه کسی تحت تاثیر ادبیات به یک چنین جنونی برسد البته به نظر من اصلا دور از ذهن نیست. من گاهی اوقات به خودم به خاطر اینکه از ادبیات به چنین جنونی نمی‌رسم شک می‌کنم. آقای فینچر من بخش روانپزشکی را گذرانده‌ام و بله ذهن آدمیزاد خیلی عجیب‌تر و پیچیده‌تر از این حرف‌هاست. این فیلم مرا یاد آن بحث کلاسیکی می‌اندازد که می‌گویند داستایوفسکی اگر رمان نمی‌نوشت قطعا آدم می‌کشت. این یعنی ادبیات می‌تواند یک سیکل معکوسی را هم طی کند. ادبیات حتا می‌تواند از وسط قطر آن سیکل عبور کند یا وترش مثلا. هرجاش!
آقای فینچر ساعت دوی بعد از نصفه شب است و من واقعا نمی‌دانم دارم چی می‌نویسم و چرا و خب که چی! آهان یادم آمد. می‌خواستم بگویم این فیلم خیلی خفن.. نه چیز.. خیلی فوق العاده بود. اصلا به قول خودتان اکستراوردینری، سو امیزینگ و الخ.

ف. بنفشه
جمعه, ۳۰ آذر ۱۳۹۷

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی