همیشه‌ی متروک

زندگی‌ام هرگز چیزی به‌جز واژه‌ها نبوده است

بازی اعدام

صورت‌های خندان، خنده‌های بزرگ، خنده‌های بزرگِ مصنوعی، محبت‌های الکی، صورت‌های بزک کرده‌ی ساختگی، بینی‌های ساختگی، گونه‌های ساختگی، ابروهای ساختگی، لب‌های ساختگی، عضلات ساختگی، زیبایی‌های ساختگی، سر تا پای ساختگی. زیبایی‌های پودری مصنوعی.
بدم نمی‌آمد مثل مهمانی باغ زعفرانیه‌ی رمان شب یک شب دوی بهمن فُرسی یک بازی اعدام راه بیندازم تا کثافتی که پشت چهره‌ی بزک کرده و لبخندهای اغراق آمیزشان پنهان شده بود آشکار شود.
بدم نمی‌آمد آخر بازی به جای کشتن یکی از آن‌ها اسلحه را روی شقیقه‌ی خودم می‌گذاشتم و به جای پایان دادن به ملال تنها یکی از آن‌ها به ملال بی‌پایان خودم پایان می‌دادم.

ف. بنفشه
جمعه, ۱۴ تیر ۱۳۹۸

نظرات (۱)

خوشحالم که فردی مثل شما سعی کرده با وبلاگ و وبلاگ نویسی لجن ها  کثافت های ذهن خود رو دور بریزه 
کاش هر ادمی میتونست یه همچین کاری بکنه

پاسخ:
ممنون از شما که لجن‌ها و کثافت‌های ذهن منو می‌خونید. :))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی