فیلمی کوتاه درباره عشق
- چرا منو دید میزنی؟
- چون دوستت دارم.
- چی میخوای؟
- نمیدونم.
- میخوای منو ببوسی؟
- نه
- میخوای با من بخوابی و عشقبازی کنی؟
- نه
- میخوای با من سفر کنی؟
- نه
- پس چی میخوای؟
- هیچی
- هیچی؟
- هیچی.
اینها دیالوگهای فیلمی بود از کیشلوفسکی به نام "فیلمی کوتاه درباره عشق". اینها توصیف چند سال زندگی من است. زندگی در دوست داشتن کسی برای هیچ. من دوست داشتن برای هیچ را خوب میفهمم. من «نمیدانم» گفتن در جواب سوال: «از من چی میخوای؟» را خوب میدانم. من بوسیدن نخواستن، خوابیدن نخواستن، عشقبازی کردن نخواستن، سفر کردن نخواستن، "هیچ" نخواستن با وجود همهی دلبستگی را خوب میفهمم.
من نشسته بودم پشت پنجرهی یک اتاق تاریک و با تلسکوپی قرضی زندگی کسی را دزدکی دید میزدم. کارهایش، روابطش، عکسهایش، حرفها و جملههایش، آدمهای زندگیاش، هر چه که به چشمم میخورد و نمیخورد را دید میزدم.
من اما از دوست داشتنم هیچ نمیخواستم. باور این هیچ نخواستنها سخت است. من حتا نمیخواستم کسی باورم کند.
ای کاش میشد بعد از هر بار گفتن اینها به پشت بامی میدویدم و سر و صورت تب دارم را میان تکههای یخ میفشردم. ای کاش میشد بعد از هر بار گفتن اینها کسی را که بستنی دوست نداشت به یک بستنی دعوت میکردم.
- چون دوستت دارم.
- چی میخوای؟
- نمیدونم.
- میخوای منو ببوسی؟
- نه
- میخوای با من بخوابی و عشقبازی کنی؟
- نه
- میخوای با من سفر کنی؟
- نه
- پس چی میخوای؟
- هیچی
- هیچی؟
- هیچی.
اینها دیالوگهای فیلمی بود از کیشلوفسکی به نام "فیلمی کوتاه درباره عشق". اینها توصیف چند سال زندگی من است. زندگی در دوست داشتن کسی برای هیچ. من دوست داشتن برای هیچ را خوب میفهمم. من «نمیدانم» گفتن در جواب سوال: «از من چی میخوای؟» را خوب میدانم. من بوسیدن نخواستن، خوابیدن نخواستن، عشقبازی کردن نخواستن، سفر کردن نخواستن، "هیچ" نخواستن با وجود همهی دلبستگی را خوب میفهمم.
من نشسته بودم پشت پنجرهی یک اتاق تاریک و با تلسکوپی قرضی زندگی کسی را دزدکی دید میزدم. کارهایش، روابطش، عکسهایش، حرفها و جملههایش، آدمهای زندگیاش، هر چه که به چشمم میخورد و نمیخورد را دید میزدم.
من اما از دوست داشتنم هیچ نمیخواستم. باور این هیچ نخواستنها سخت است. من حتا نمیخواستم کسی باورم کند.
ای کاش میشد بعد از هر بار گفتن اینها به پشت بامی میدویدم و سر و صورت تب دارم را میان تکههای یخ میفشردم. ای کاش میشد بعد از هر بار گفتن اینها کسی را که بستنی دوست نداشت به یک بستنی دعوت میکردم.
آره خب.. به نظر احمقانه میاد.