همیشه‌ی متروک

زندگی‌ام هرگز چیزی به‌جز واژه‌ها نبوده است

می‌گویند خاک مرده سرد است

من این تصمیم را بارها و بارها گرفته‌ام و هر بار با خودم گفته‌ام این تو بمیری دیگر از آن تو بمیری‌ها نیست، و باز هم عهد شکسته‌ام، و باز هم برگشته‌ام به تو، و باز هم با یک کلمه گفتنت شکسته‌ام و شکست خورده‌ام.

من این تصمیم را بارها و بارها گرفته‌ام اما این تو بمیری دیگر از آن تو بمیری‌ها نیست. کسی همیشه می‌گفت: وقتی امکانی برای وصال نیست باید روی فراق خاک ریخت. حالا من می‌خواهم روی این فراق خاک بریزم. می‌خواهم تو و خیالت و غم نبودنت و غم نبودنِ در بودنت را یک‌جا با هم دفن کنم. می‌خواهم روی همه‌ی این سال‌ها خاک بریزم. روی تویی که مدت‌هاست تمام شده‌ای و مرده‌ای و من نخواسته‌ام یا نتوانسته‌ام مردنت را باور کنم. می‌گویند خاک مرده سرد است. می‌گویند مرده را که خاک کنی غم از دست دادنش قابل تحمل‌تر می‌شود. می‌گویند آدم باید یک چیزهایی را از دست بدهد تا چیزهای جدیدی به دست بیاورد. آدم‌ها خیلی چیزها می‌گویند. اما کیست که حجم اندوهی که من در همه‌ی این سال‌ها تحمل کرده‌ام را توصیف کند؟

می‌خواهم از دست بدهم به امید به دست آوردن چیزی، جایی، کسی بهتر. می‌گویند آدمیزاد به امید زنده است.

 

پ ن: لطفا نگویید اگر واقعا عاشق بودی این‌ها را نمی‌نوشتی و الخ. من عاشقم و خواهم بود. می‌گویند عشق مسئله‌ی عاشق است نه معشوق. بله، آدم‌ها خیلی چیزها می‌گویند.

 

ف. بنفشه
جمعه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۸

نظرات (۱)

  • دامنِ گلدار
  • من هیچوقت نمیگفتم عاشق نیستی :گل

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی