بعضی جداییها را هیچ جایی ثبت نمیکنند
بعضی جداییها را نه جایی ثبت میکنند نه شاهدی دارند و نه کسی متوجهشان میشود. تنها میشوی، تنهاتر میشوی، میشکنی، خرد میشوی، از بین میروی بدون اینکه کسی بداند، کسی بفهمد، بدون اینکه جایی ثبت شود یا امضایی از کسی گرفته شود. تو خسته میشوی، سرخورده میشوی، ترک میکنی بدون اینکه حلقهای از دستت جدا شود بدون اینکه عکسی پاره شود، خاطراتی سوزانده شود، فریادی زده شود. تو آب میشوی، دگرگون میشوی بدون آنکه چیزی در دنیای بیرونت سانتیمتری جابجا شود. بعضی رفتنها بیهیچ حرفی، بیهیچ چمدان بستنی، بیهیچ اثاث کشیای و حتا بیهیچ خداحافظییی اتفاق میافتد.
بعد نگاه میکنی به خودت و حال و روزت و میبینی تو ماندهای و یک قلب تهی و یک جای خالی و عشق بزرگی که مانده روی دستت. تنهاتر. بدون هیچ تغییر واضحی در هر آنچه که اطرافت قابل لمس و قابل مشاهده است.
بعضی جداییها را هیچ جایی ثبت نمیکنند.