همیشه‌ی متروک

زندگی‌ام هرگز چیزی به‌جز واژه‌ها نبوده است

سی و نه

نقل است که احمد گفت: جمله خلق را دیدم که چون گاو و خر از یکی آخور علف می‌خوردند.
یکی گفت: خواجه! پس تو کجا بودی؟
گفت: من نیز با ایشان بودم. اما فرق آن بود که ایشان می‌خوردند و می‌خندیدند و بر هم می‌جستند و می‌ندانستند و من می‌خوردم و می‌گریستم و سر بر زانو نهاده بودم و می‌دانستم.

| تذکرةالاولیا _ ذکر احمد خضرویه |

 

ف. بنفشه
چهارشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۹

نظرات (۴)

  • هیـ ‌‌‌ـچ
  • پس تو کجا بودی؟ :)

    سلام. به نظر شما کدام یک برنده است؟

    سلام مجدد.سی و نه چیه؟

    سلام و درود بنفشه‌ی عزیز 

     

    بازخوانیِ دلچسبی بود ممنونم ک موجب شدی این ذکر رو مروری کنم ! 

     

    نظرم رو هم مینویسم برات چون ساکت میخونمت و الان ب ولحرفی افتادم :) 

    آقا اون وبلاگت توئیتری مینویسی ـ اینجا بلندتر بنویسی (ادامه‌مطلب) کامل‌تر می‌شه !

     

    شاد و سلامت و نویسا مانی‌الهی

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی