مغولستان خارجیِ خودم
ده روزی میشود که برگشتهام به مغولستان خارجیِ خودم. این طلوع هدیهی یکی از اولین صبحها بود به من.
هنوز زندهام. آرامم. حالم خوب است. زندگی آنطور که باید بر وفق مراد نیست اما خوب است. یک نوزاد تازه وارد خانوادهمان شده که وجودش معجزه است. همین که هست، همین که توی این دنیا، وسط همهی این زشتیهاش هست یعنی زندگی هنوز زیباست.
هزار حرف نگفته برای نوشتن دارم.
ای وای چه آفتابی! چه طلایی قشنگی، و چه درناهایی برای آسمان :)
سلام.تفسیر بفرمایید..مغولستان خارجی خودم.. را لطفا
| خداحافظ گاری کوپر _ رومن گاری |